با تأکید خوانده شود : " مثلا نویسنده .. "

کفش های تو لمس کردنی ایست وقتی پاییز را از سرم بیرون میکنی ..

بیرون بکش پاییز را با رد پاهایت ..

با چشم هایت

. . .


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

یک پنجره تاریکی ../ سکوت و سکوت به اجبار ..

موهای تو که باز میشود ../شبگردی میکند شب میان موهایت ..

یک پنجره نور میخواهد این آسمان  ../ شبِ موهای تو را دوست دارم

. . .

 


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

سهم من این است ...

گم شدن در زمستان سرد ../ و در اندوهی سرد جان دادن ..

 سهم من ../ سفری است به خیال فراموشیِ تاریخ ..

به فراموشیِ نارسیده ی قدم ها ../ به فراموشی دست ها ..

بیا کمی به هم برسیم ..

دستها را

من دوست دارم

. . .


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

صدایش را صاف میکند و نگاه میکند زیر سایه ای مبهم رد پای کلمات را ..

خم میشود آرام ..

سکوت میشود میان  این همه واژه ناگفته ../ میان این فصل از کلمات که جا مانده اند در اندوه زمستانی سرد در کوچه ای بن بست از خاطرات ..

ثانیه ها به سرعت میروند و قلمم رد شعری  را زده تا انتهای این کوچه بن بست که ادعا میکند شعری از او گذشته ...

 


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

پاهایی بی رمق و اُفقی نا امن ...

 و اندوه واره ای بی پایان  ..

بیا برویم .../برویم به گوشه ای از آغوش گرم ...

گوشه ای از آغوش گرم مادر

. . .

 


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

دیدم آواز میخواند زیر لحاف نارنجی ...

سرد بود ، پر از تنهایی ..

سینه اش خِش خِش میکرد ../ نفس میکشید به آرامی ..

نگران بود!نگران آیینه های بی جیوه ../ نگران این شب بارانی ..

می نوشت پاییز .../ میخواند مردانگی ...


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

فردا . . .

باز می آید ../ با بوی آن نرگس های صحراییِ پوسیده از نور خورشید ...

و لبخند های آن رز وحشی ...

اما می آید لبخند ...

امروز هم بخند . . . 


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

سایه ها بدون شاعر ماندند ...

تصور های رنگیِ شبانه .../ تخت خواب و معشوق ...

شده اند شعر های امروزی . . .

 


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

چقدر شبیه شدند .../ قاب چشم های تو و دریا ...

موج موج .../ قطره قطره ...

آرام و بی صدا

. . .


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

به کجای آسمان نگاه میکنی ...؟!

دلم آبی .../ چشمانم آسمان .../ قلبم آبی ...

. . .


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

آمده بودی پشت پنجره اتاقم .../ من می خواستم چشم هایت را یواشکی طرح بزنم و قاب کنم به دیوار ِ کنار پنجره .../ اما ترسیدم از خورشید ...

 ای ماه من . . .


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

نو میشوند شعر هایم .../ وقتی که چشم های تو باشد . . .


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

ستاره ها خواب بودند وقتی ماه را به مهمانی خدا بردی .../این ماه بدون تو رویا میشد پشت پلک هایم . . .


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

انگار برف نشته روی درختان  .../ بوی برف میدهد نفس هایت . . .

تو باید یک روز سرد زمستانی مرا بیدار کنی

 ...

توباید مژده برف آمدن را به من بدهی . . .


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

شوره زاری به تنگ می آید از این همه نبودن .../ غم است پایان این عشق ...

در هبوط یخ کرده این باران

...

امیدی هست؟!


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

به گمانم گوشه چشم هایم هنوز خاطره ای باقی ست .../ قطره قطره میچکد و گرم میکند این کلمات را ...

میسازد شعر هایم را . . .


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

دستم به آسمان نمیرسد ...

به موهایت که میرسد .../ میخواهم غرق شوم در آسمانت . . .


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

همین بودن هاست در لا به لا ی انگشتانمان ...

همین تصنیف های عاشقی .../ همین تسبیح رنگی ...

این دستها کوچک اند برای لمس وَجهُه الله . . .


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

لُکنَت گرفته اند واژه ها امشب ...

بس که هرچه بغض بود از چشمانم تِکاندم . . .

 


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

درد .../ درد ../ درد ...

این کلمات نه .../ این ذهن درد میکشد بدون تو ...

بدنم درد میکند بدون آغوشت . . .


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

همه چیز جاماند میان خنده های تو ...

میان  سرگیجه ی این کلمات!

ب

خ

ن

 د

 . . .


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

فعل ها صرف نمیشوند وقتی موهایت را میبافی ...

می بافی .../ میبافی .../ می بافی . . .


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

لا به لای درد ها میشود سعدی خواند ...

میشود آدم ماند . . .


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

 تاریک روشن ...                      تاریک روشن ...

خاموش و روشن نکن این رویاهای کاغذی را ...

سرد نیست این آیینه بدون من و تو .../ وقتی نور نیست باوری هست برای خاموشی . . .

 


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

آرامشم بخش ترین   قُرص است .../ این قُرص ماه . . .

این روی ماه تو ...


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

تو! تعبیر نگاه عاشق خدایی . . .

نگاهم کن ...


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

من در ادامه ی دستهایت بوده ام .../ میان نوشته های و خط های آشفته . . .

با دستهای تو زاده شدم میان این صفحه . . .


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

قافیه های شعر هایم کجا ! 

موهای تو کجا . . .!


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

گمان کنم هزاران سال است خاموش مانده این شصت برگ پوسیده از احساس .../ به زانوهای این نور تکیه کرده اند این واژه ها ...

تاریک که باشد پاییز سیاه میشود از رنگ ها . . .


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

مثل همین هوای عید .../ آبی به رنگ بالهای فرشته ها .../ روزهایم آبی ست .../ پر از ماهی های تُنگ این  ذهن زیبا ...

تو یعنی زیبا . . .


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

همین چند لحظه پیش باوری این واژه ها را عوض کرد . . .

از ما که گذشت ...


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

مُسکن ها چیزی جز دروغ  ندارند .../ برای این دردهای لعنتیِ من . . .


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

قلمروِ سکوت ماه را نشانم بدهید .../ دلتنگی هایم از مرز گذشته .../ باد کمی با اشک مهتاب سکوت پیشه کنم . . .


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

اکنون تو اینجایی .../ صدایی شبیه دوست .../ نوشته های به رنگ دلتنگی .../ شاید من نمیبینم .../ شاید این سکانس هنوز باقی ست ..

/ ماه گوشه ای نشسته .../ منتظرِ شروع تو ...

ابر اما گونه های ماه را پاک میکرد .../ این یعنی تولد تو . . .


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

هوس کردم زیر سایه ی پلک های تو بنشینم .../ آرامش خوبی دارد سایه های سیاه . . .


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

میپیچد مثل پیچک .../ بر تن  عریان شب .../ بر پشت بام های غم آلود شهر این ماه . . ./

ماه عسل . . .


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

قلب من پوسید زیر خاک .../ دلم هنوزم چشم براه ست . . .


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

غرابت این همه تنهایی را دادم .../ اسارت پروانه ها در پیله هایشان کافی نبود . . .؟!


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

فکر کنم پاییز شده .../ موهای مادرم سفید شده . . .


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |

یک ستاره نرکید .../ خیابان ساکت و آرام شد .../ باد وزید و خاطره ها را برد ...

ماه گریست .../ پنجره ای باز شد .../ دستی آمد و ماه را نوازش کرد / برگیسوان شب نور بخشید ...

مـــاه سکوت کرد .../ خاطره ها روشنی بخشیدند . . .


برچسب‌ها:
ادامه مطلب
+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده امید سایه |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد